۱۳۸۷ خرداد ۷, سه‌شنبه



18 دلیل محکم برای اینکه به مردبودنتون افتخار کنید

1- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود2- مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است3- برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.4- در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید.5- دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.6- جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.7- لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.8- ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید. 9- همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند.10- اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.11- رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است.12- با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.13- وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.14- بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید.15- می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.16- حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید.17- ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.18- ... و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد.
البته این دلایل از دلایل زنان منطقی تره




آموزش دختر بازی

خیلی‌ها هستند که چون بی‌تجربه‌اند وقتی به دختری می‌رسند دست و پاشونو گم می‌کنند. در بعضی موارد حتی با تجربه‌هاش هم می‌مونند چیکار باید بکنند تا به هدفشون برسند. ارتباط با دخترها همیشه بایدحساب شده باشه چون جنس لطیف اونقدرها هم وفادار نیست. خوب حالا برای تازه کارها کمی جملات آموزشی می‌نویسم. امیدوارم به دردتون بخوره:
1. در این مرحله شما مشاهده می‌کنید که از آن سر کوچه یک دختر ناز و به شدت خوشگل نزدیک میشود. شما باید دستی به سر و روی خود کشیده و خود را کاملا مرتب کنید. حال خود را در جستجوی چیزی نشان بدهید و تمام سوراخ سنبه‌های اطراف را بگردید. دختر به نزدیکی شما میرسد. صدای خود را صاف کنید. بخاطر داشته باشید بسیار خود را مؤدب جلوه بدهید. منتظر باشید و تا دختر به کنار شما رسید ناگهان بگویید:
- خیلی عذر میخوام. ببخشید یک لحظه... دختر می‌ایستد و به شما نگاهی انداخته میگوید: بله، بفرمایید.- عذر میخوام من سر راه شما یک چیزی گم کردم. میخواستم ببینم شما ندیدینش؟
- چی گم کردید؟
شما ناگهان صدای خود را بالا برده و می‌گویید: قلبمو.
2. با ماشین تو خیابونها چرخ میزنید. در کوچه‌ای خلوت با دختری زیبا مواجه می‌شوید. حال باید ماشین را کنار او نگهداشته، شیشه را پایین بکشید و بگویید: خانم من لولو خورخوره‌ام. اگر سوار نشی میخورمت. که در اینجا دو حالت دارد یا سوار میشود که هیچ و اگر سوار نشد به شما اجازه خوردنش را داده است.
3. ساده ترین متلک به یک دختر اینست: خانم مکان هست تشریف میارید؟ که بطور مختصر و مفید منظور رسانیده می‌شود.






این مطالب درست درست درست درست است




اگر مردی زن نگیرد عاقل است ولی اگر زنی شوهر نکند ، «بیخ ریش پدرش مانده» است اگر مرد شبها تا صبح بیرون از منزل بماند ، «مهمانی» بوده است ولی اگر زن بعد از غروب آفتاب به منزل بیاد «ددر» رفته بوده و رفیق دارد اگر مرد با خشونت صحبت کند «لحن مردانه» دارد و اگر زن با خشونت حرف بزند «بی ادب و دریده» است اگر مرد ضیف النفس و سهل انگار باشد «جوانمرد» است ولی اگر زن بردبار و با گذشت باشد «بی عرضه و شلخته» است اگر مرد ساعتها با کسی در گوشی صحبت کند «کسب اخبار» است و اگر زنی قدری حرف بزند «وراج» است اگر مرد در حضور دیگران به زنش محبت کند و او را ببوسد «مهربان و وفادار» است ولی اگر زن اینکار را بکند «بی حیا» است اگر مرد پر خور باشد «خوش اشتهاء» است ولی اگر زن پر خور باشد «شکمو» است اگر مرد چهل سال داشته باشد «جوان» است و اول چلچلیش ولی اگر زنی سی و پنج سال بیشتر داشته باشد «مادر فولاد زره» است اگر مرد خراّج باشد «دست و دل باز است» و اگر زنی خراّج از آب در بیاید «خانه خراب کن» است اگر مرد خسیس باشد «مقتصد و صرفه جو» است و اگر زن بخیل باشد «گدا» است اگر مرد موهایش سفید شده باشد «پخته و موقر» است ولی اگر زن موهایش قدری خاکستری باشد «عجوزه و پیر کفتار» است اگر مرد کم حرف باشد «متین و سنگین» است ولی اگر زن کم حرف بزند «از خود راضی و اخمو» است اگر مرد سبیل داشته باشد ولو هر قدر دراز و گنده و بد قواره «علامت مردانگی و زینت» است ولی اگر زنی موئی در صورت داشته باشد «وای خدا بدور» نگو نگو .







آقا با یک دختر دوست بشین بعد کم کم این فرمول را اجرا کنین


۱-سلام کن احوال بپرس
۲-سلام کن بگو خوبی..
۳-سلام کن بگو خوبی..خانواده خوبم...
۴-ببین من دوستت دارم میخوای باور کن میخوای باور نکن
۵-نمیدونم چرا یک ساعت که نمی بینمت حس می کنم دارم می میرم آخه تو که میدونی من بدونه تو میمیرم............
۶-فکر نکنی من هم عین پسرهای دیگه الکی میگم دوستت دارم...من با بقیه فرق دارم
۷-الکی به یک چیزه غمگین فکر کن بعد که اشک تو چشمات جمع شد بگو وای نمی تونم ازت ۱ دقیقه جدا بشم......
منتظر ادامه آموزش باشین.












آخر یه روز تیک میگیری لباسهای شیک میگیری
بابات را میکنی کچل تا بینی رو کنی عمل
با همراهت زنگ میزنی عینک رنگ رنگ میزنی
این دل و اون میزنی هی به موهات ژل میزنی
جنس لباسات تریکو موزیک فقط از انریکو
جوراب های فسقلکی روسرهای الکی
با اشوه های شُتری میشینی پشت موتوری
تو خیالت خیلی تکی فکر میکنی با نمکی
خوشی با این تیپ خفن حالا قشنگی مثلا ؟















خانم ها مثل رادیو هستندهر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند




خانم ها مثل شبکه اینترنت هستنداز هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند
خانم هامثل چسب دوقلو هستنداگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید
خانم ها مثل موتور گازی هستندپر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت
خانم ها مثل رعد و برق هستنداول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون
خانم ها مثل لیمو شیرین هستنداول شیرین و بعد تلخ می شوند










در درجه ی اول دوستی دختر ها با پسر هاست که وقتی دخترا با پسرا دوست میشن یا بلعکس حدود یک ماه با هم رابطه خیلی خوب و صمیمانه و مخصوصا عاشقانه دارند. ولی پس از یک یا حداکثر دو ما بحث ها شروع میشه . بیشتر این بحث ها را اول دختر ا شروع می کنن یعنی حدود ۹۰٪این بحث ها از طرف دختر است و حدود ۹٪ از طرف پسر است و ۱٪ هر دو مشکل پیدا میکنن.ازتجربه هایی که توسط بنده کسب شده مشاهده شده ذات اکثر دختر ا همینه و هیچ نوع درمانی ندارد.این دعوا ها از اینجا شروع میشه که دخترا بخاطر تنوع طلبی هایی که دارن اون شخصی که در حال حاضر باش دوستن طبق معمول براشون عادی میشه دوخترا شروع بهانه گرفتن از پسره میکنن . بهانه های بی خود مانند تو دیگه به من محل نمی زار ی منا تحویل نمگیری و... دست اخر به پسر بی گناه عاشق تهمت دوستی بایک دختر دیگه می زنن این بد بخت نمی فهمه که همش فیلمه که . میره پیشه دختره میگه من تابه حال به عمرم با هیچ دختری به جز ؛ تو با هیچ کسی حتی حرفم نزدم چه برسه دوست شم.ولی دختره نقشه هاشا قبلأ کشیده و میگه همین که گفتم ما به درده هم نمی خور یم پسره هم می بینه که دیگه کاریش نمیشه کرد میگه برای اینکه بخای من دو دوست دختر دارم
این مطلب ادامه دارد در حال ساخت//.











چقدر زن بودن خوب است
آنگاه که مشرق, خورشید در بغل
مینگرد مغرب را.... فاضلانه
و زن با شهامتی ربانی
بلند میشود
و از زمین.... فاصله میگیرد
و بر پوست مشعشع خود دست میکشد
و تپشهای لقاحی پر بار را
زیر جناق قدرت خود
لمس میکند
و در منافذ پوستش
کف می کند
لذت....






میخوای بدونی اگه دختر تو زندگیت نباشه چه حالی میده؟ پس بخون:
اعصابت همیشه آرومه .
کسی نیست که همش دمه گوشت نق بزنه .
بادوستای پسرت هرکاری بخوای میکنی و هیچ کس نیست که حرفی بزنه .
حرص نمیخوری .
کسی نیست که اگه باهاش بحث کنی قهر کنه و بره .
مجبور نیستی مدام حرفای چرت و پرت بشنوی .
دیگه کسی نیست که مدام بیاد دمه گوشت وزووز کنه و بگه: بازیگر مورد علاقه ی من برد پیته! عشق من کامران هومنه ...!!!! خلاصه از این مزخرفات در امانی!
هیچوقت دلشوره نداری .
هیچوقت گندی بار نمیاد که خانواده بهت بی اعتماد بشن و دیگه توو خونه تنهات نزارن !!!
خلاصه اینکه تو کله جهان احتارم واست قائلن .
جزو آدمای تک میشی . که توو دنیا خیلی کم پیدا میشن . البته اگه anti girl باشی .
تا بعد ..






خودمونیما دخترا با ارایش بد نمی شن








دختران ایرانی



دختر ایرانی ! : هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست .
- موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره .
- وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند.
- تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است.
- تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند.
- بدون اجازه خانواده شان هیچ جا نمیرن .
- وقتی باهاشون دوست شدی هفته دوم باید بری خواستگاری .
- همیشه سر به زیر هستن و به هیچ غریبه ای نگاه نمی کنند









خانوم بازی یا درس خوندن؟؟؟


سیزده تا دلیل قانع کننده برای اینکه چرا درس خوندن بهتر از خانوم بازیه!!!
۱-حداقلش اینه که آدم بالاخره یکی رو گیر میاره که با هم بشینن سرش!2-وقتی آدم خسته می شه می تونه بگذاردش کنار بره استراحت کنه بعد که دوباره حالش سر جاش اومد بیاد از اونجایی که ول کرده بود ادامه بده!
3-اگه کار آدم زود تموم شد احساس شرمندگی نمی کنه!
4-وقتی آدم یه کتاب جدیدی رو باز می کنه لازم نیست نگران این باشه که تا حالا کیا خوندنش!
5-با یک فنجون قهوه آدم می تونه همه شبو کار کنه!
6-آدم می تونه همراه باهاش هم تلویزیونش رو نگاه کنه و هم شامش رو هم بخوره!
7-آدم مجبور نیست تاریخ چاپ همه کتاباشو یادش بمونه!
8-موقع کار لازم نیست آدم گیلاس عرقش رو بگذاره کنار!
9-اگه آدم تو یه قسمتی ضعیف باشه می تونه از رفقاش کمک بگیره!
10-آدم هیچ وقت برای نیم ساعت ورق زدن یه کتاب با حال ده هزار تومن پیاده نمی شه!
11-اگه رفیق آدم یه کتاب باحال داشته باشه آدم می تونه برای دو شب ازش قرض بگیردش!
12-واسه باز کردن کتاب آدم مجبور نیست کلی پای شام تو رستوران پول تاکسی پیاده شه!
13-اگه یهو وسط کار ننه بابای آدم سر برسن گندش در نمیاد!
حالا کی می گه درس بده؟




خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت


حتما بخونید(کرکر خندس)


خاطرات یک دانشجوی دم بخت


دوشنبه اول مهر:امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.
با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!
***
دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:"دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟" یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!
***
چهارشنبه:امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم؛ آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!
***
جمعه:امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!
***
سه هفته بعد شنبه:امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!
***
سه شنبه:امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می‌کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!
***
چهارشنبه:امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم؛ اما من قبول نمی‌کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند!
***
جمعه: امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جوای تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!
***
دوشنبه:امروز از اصغرآقا بقال 2 تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمید که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!
***
پنچ شنبه: امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!
***
دوشنبه: امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!
***
شنبه: امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!
***
یکشنبه: امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!
***
ترم آخر : امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اکبرآقا مکانیک بشوم



پرحرفی خانوما
























هیچ نظری موجود نیست: